بعد از ده دقیقه دشمن بعثی چنان آتشی رویمان ریخت بطوری که همه نیروهایمان در داخل سنگرها گیرافتاده بودند و توان بیرون آمدن از سنگر را نداشتند و در همین حال به ما بد و بیراه می‌گفتند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، برادر رزمنده پاشا اوغلی از دیدبان‌های لشکر 10 سید الشهدا علیه السلام در خاطره ای می گوید:

یک روزعصر مرحوم سلمطوری گفت: بریم به دیدگاه (محل استقرار دیدبان‌ها) سری بزنیم، چون از دیشب نیروهای بعثی شروع به کندن کانال و کشیدن سیم خاردار کرده بودند.

ما یک ثبتی در مقابلمان داشتیم که کوه بود و در حدود چهل پنجاه متر از جاده‌ای که در دور کوه بود، بعلت پرتگاه نتوانسته بودن باخاکریز پوشش بدهند در نتیجه در دید مستقیم ما بود، بعد از مستقرشدن در دیدگاه متوجه گرد و خاک زیادی از پشت کوه شدیم وحدس زدیم که باید ماشین سنگینی باشد. در این هنگام به توپخانه ثبتی که در آن جاده داشتیم آماده به شلیک با سه قبضه دادیم و به محض رویت ماشین که یک ایفا پر از نیروهای بعثی (به حدی که روی رکاب هم سوار بودند) بود، دستور شلیک دادیم.

آنها برای کندن کانال و سیم‌خاردار کشیدن می‌آمدند، بلاخره بعد از رویت ایفا، فرمان آتش را به توپخانه دادیم، الله اکبر... اولین گلوله به دره رفت و دومی به کوه اصابت کرد و سومی به اذن خدا به داخل ایفا برخورد نمود و در یک آن دود، خاک و آتش با هم آمیخته شد. در این هنگام نیروهای رزمنده‌مان از دیدن این صحنه به وجد آمدن و با صلوات ما را تشویق کردند.

بعد از ده دقیقه دشمن بعثی چنان آتشی رویمان ریخت بطوری که همه نیروهایمان در داخل سنگرها گیرافتاده بودند و توان بیرون آمدن از سنگر را نداشتند و در همین حال به ما بد و بیراه می‌گفتند.

به هرحال بعداز آرام شدن آتش توپخانه بعثی مشاهده کردیم وجب به وجب خط را گلوله باران کرده بودند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس